خاطرات روزنوشت مرحوم آیت الله هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۷۷، هرشب در «انتخاب» منتشر می‌‌شود. پیشتر، خاطرات ایشان از سال ۵۸ تا ۷۶ در سرویس تاریخ «انتخاب» به صورت روزانه پوشش داده شده است.
در راه دفتر، براى عيادت آشيخ محمد هاشميان، به بيمارستان دى رفتم. دو دكتر قلب و مثانه و ریيس بيمارستان آمدند و توضيح دادند. يك رگ قلب مسدود بوده كه با بالن باز كرده‌اند و براى جلوگيرى از انسداد، داروى هپارين [Heparin] داده‌اند كه خون را رقيق كند و رقت خون، باعث خونريزى مثانه شده و ناچار مثانه و پروستات را عمل كرده‌اند كه آن هم لازم بوده. مريض و دكترها همه راضى بودند. [همسرش،] همشيره صديقه هم بود. در هنگام مراجعت، جمعى از مراجعان بيمارستان، در سالن ورودى، براى بدرقه اجتماع كرده بودند. به احساسات‌شان پاسخ دادم و بعضى هم خواسته‌اى داشتند.
به دفترم رفتم. آقای [غلامرضا] آقازاده، [رییس سازمان انرژی اتمی] آمد. گزارشى از پيشرفت بخشى از كارهاى سازمان انرژى هسته‌اى داد؛ منجمله ساخت كارخانه توليد سوخت هسته‌اى كه قرار بود چينى‌ها بسازند و با فشار آمريكا منصرف شدند. قرار است خودمان بسازيم و برنامه‌هاى ليزرى و... ضمناً از وضع عمومى كشور و به خصوص از قتل‌ها و افشاگرى، اظهار نگرانى كرد. آقاى [جلیل] بشارتى، [رییس] دفتر مناطق محروم [ریاست‌جمهوری] آمد و گزارش كار داد. آقاى [حسین] مرعشى، [نماینده کرمان] آمد و از اوضاع مجلس و اختلافات، گزارشى داد.
افطار به خانه آمدم. شب آقاى احمد شجاعى، دوست آقاماشاءالله [قابوستیان، از پاسداران محافظ] آمد؛ از مستعفي‌‌هاى وزارت اطلاعات و علاقه‌مند به آیت‌الله منتظرى است. استمدادكرد، براى نجات بعضى از متهمان قتل‌هاى اخير و نيز دادن فرصت براى تصفيه وزارت [اطلاعات] از بعضى نيروهاى راست افراطى و همان مطالبي كه آقاى خاتمى، [رییس‌جمهور] هم دنبال آن است.
مجلس عراق تصويب كرده كه شناسایى دولت كويت پس گرفته شود و كويت، مثل گذشته جزیى از عراق به حساب آيد؛ طارق عزيز، [معاون نخست‌وزیر] هم اعلان كرده است. به نظر مى‌رسد كه مسأله داغ و بحرانى‌شود و بعد از ماه مبارك رمضان، عكس‌العمل تُند آمريكا را داشته باشد، به خصوص با اقدامات عراق در رد مصوبه مناطق پرواز ممنوع و لغو برنامه بازرسى‌ها.
